به مناسبت روز جهانی صنایعدستی
“مرتضی نداف”
صنایع دستی ایران روزگاری در جهان ، معرف فرهنگ و هنر وخلاقیت ما بوده است که امروزه نیز آثار فاخر این حوزه جلوه خود را حفظ کرده و چه بسا استادان هنرمند ، آثار محیرالعقولی خلق میکنند که اگر توجه ویژه ای به آنها شود قدمهای بزرگی در رشد و تعالی صنایع دستی برداشته میشود. توجه به این حوزه از نگاه هنرمندان با نگاه مدیریتی گاهی تفاوت دارد. خالق اثر فاخرهنری توقع دارد شرایطی فراهم باشد که بتواند اثرش را به نحو احسن ارائه کند و عواید مادی و معنوی نیز کسب کند. خوشبختانه بخشهای متولی حمایت وپشتیبانی از این میراث گرانبها هستند که جسته گریخته اقداماتی انجام میدهند. اما آیا اقدامات صورت گرفته کافی است ؟ تیترهای حمایتی فراوان است اما وقتی پای درد دل هنرمندان مینشینیم سخن چیز دیگری است. هر دولتی به سلیقه خودش عمل میکند که این نیز میتواند مثبت باشد. اگر نگاه حمایتی ، واقعی و عادلانه باشد شاهد اقتصادی پویا و مستدام خواهیم بود که فضای کسب و کار مطلوبی را در پی دارد.کارشناسان معتقدند اگر به صنایع دستی و هنرمندانش توجه شود این بخش کارآمدی بزرگی دارد که میتواند در بخش صادرات جایگزین بخشی از صادرات نفت شود. اصطلاحا صادرات غیرنفتی . اما واردات بی رویه کالاهای قاچاق و لوکس صنایع دستی و دکوری ضربه شدیدی به بخش آموزش و تولید زده که جبران ناپذیر است. اگر انگیزه جدی در جلوگیری از واردات صنایع دستی و کالاهای لوکس باشد کمک بزرگی به صنایع دستی کشورمان میشود و این چرخه به درستی راه خودش را ادامه میدهد. راههای مقاوم سازی اقتصاد در این حوزه همگی مربوط به بخش دولتی است . باید همفکری و هم اندیشی بین هنرمندان و متولیان امر در جهت هرچه بهتر شدن شرایط آموزش و تولید صنایع دستی صورت گیرد . رشته های متعددی هستند که به طور سنتی در حال تولیدند که بازار ضعیفی دارند و گاه با رکود شدیدی مواجهند. برگزاری نمایشگاههای فصلی گزینه های خوبی هستند که دولت برگزار میکند . اما ضعفهای زیادی دارند که دغدغه اصلی هنرمندان در طی نمایشگاهها شده است؛ عدم تبلیغات مناسب و اطلاع رسانی و همکاری ضعیف رسانه ملی در این حوزه معضل اصلی در تبلیغات نمایشگاههاست.عدم تعامل مناسب دستگاههای دولتی با یکدیگر در معرفی و برگزاری نمایشگاههای ملی نیز از ایرادهای اجرایی است. شهرداریها در این بخش میتوانند با در اختیار گذاشتن مکانهای فصلی و دائمی برای عرضه محصولات صنایع دستی بار سنگینی از دوش هنرمندان بردارند. ناگفته نماند توزیع امکانات نباید مختص عده ای خاص باشد.
نشست های تخصصی بخش دولتی و خصوصی در راستای رشد و پویایی این حوزه به قصد تجاری سازی تولیدات صنایع دستی و کاربردی تر کردن محصولات تولیدی بسیار موثر خواهد بود. تعامل دستگاههای دولتی در بخش اقتصادی در رونق دادن به صنایع دستی ، دیگر بخشهای تولیدی کشور را نیز به حرکت درمی آورد و یک چرخه اقتصادی پویا را به دنبال خواهد داشت .
آموزش و پرورش میتواند نقش مهمی در آگاهی بخشی عمومی با صنایع دستی و هنرهای سنتی داشته باشد. باید نگاه تخصصی تر و دقیق تری در کتب درسی به صنایع دستی شود. ایجاد کارگاههای صنایع دستی در مدارس از سطوح پایین تحصیلی میتواند استعدادهای پنهان دانش آموزان را بروز دهد که خود این مساله میتواند در اقتصاد خانواده موثر باشد.
از عوامل مضر در این حوزه، میتوان به آموزش غلط و ضعیف اشاره کرد که هنرجو پس از گذراندن یک دوره آموزشی در تولیدش دچار مشکلاتی از جمله عدم انتخاب سوژه مناسب و خلق اثری ضعیف و بی کیفیت میشود که در بخش فروش آن موفق نخواهد بود چرا که در مقابل محصول خلق شده ، مشابه آن باکیفیت ظاهری بهتر در اختیا رمصرف کنندگان از طریق واردات قرار گرفته است . این مسئله انگیزه تولید را در بین هنرمندان و صنعتگران از بین میبرد.
نبود مراکز کافی و حرفه ای دولتی برای استادان آموزش این حوزه دغدغه دیگری است که پیش روی هنرجویان و هنرمندان است. آموزش در حال حاضر در کشور از طریق آموزشگاههای خصوصی است که متصدیان آن به فکر رشد و تعالی هنر نیستند و صرفا اخذ شهریه از هنرجویان برایشان مهمتر از آموزش حرفه ای و رشد هنرجویان است. هیچ نظارت دقیقی از سوی میراث فرهنگی و صنایع دستی کشور صورت نمیگیرد . اکثر بازدید ها با تشریفات و ارائه آمار و عدد و رقمهای غیر واقعی است.
نبود جشنواره های مکرر و موضوعی دراین حوزه از دیگر علل عدم ترغیب هنرمندان برای ارائه آثار جدید و خلاقیت است.
کوچک شدن عرصه بر هنرمندان صنایع دستی و هنرهای سنتی روز افزون است و عدم دغدغه از سوی متولیان امر چالشی بزرگ است که اگر امروز درمان نشود فردا نمیتوان صنعت شکسته را به هم چسباند و عیوب آن را پوشاند.
ضعف شدید در روابط عمومی دولتی معضلی است که گلایه های هنرمندان را در پی داشته است. منشور روابط عمومی سازمانی همچون میراث فرهنگی از ارتباط با هنرمندان و دعوت به همایشها و نمایشگاهها و جشنواره ها مغفول مانده است. هر دولتی که تغییر میکند رسالت روابط عمومی ها نباید تغییر کند.
بحث آخر مربوط به عدم بیمه هنرمندان است که در پیچ و خم های اداری است و تبصره ها و ماده ها هیچ کدام دردی از هنرمندان دوا نکرده است و فقط قولها و وعده ها در گوش و ذهن هنرمندان طنین اندازاست. این خود باعث رنجیده خاطر شدن میراث داران ایران باستان شده است . امید است متولیان که فرزندان این آب و خاک هستند کمی به فکر معیشت هنرمندان باشند و خود را جدای از هنرمندان ندانند. هنرمندان هم نباید برای گذران زندگی دست تمنا به سوی مدیری دراز کنند و شأن و منزلت خودشان را حفظ کنند . یا صانع کل مصنوع ؛ فرازی از دعای جوشن کبیر را ختم کلام میکنیم. هنرمندانی که میسازند چیزی را که خالق و سازنده آن خدای مهربان است.