گفت و گو با مرتضی نداف ریزنگار و سوخته نگار ایرانی
شناسهٔ خبر: ۷۲۴۲۵۴۲
منبع: روزنامه قانون
گروه فرهنگ و هنر
مرتضی نداف یکی از هنرمندان جوان در حیطه هنرهای سنتی محسوب میشود.در موزههایی چون ،موزه هنرهای سنتی، موزه آستان قدس، موزه هنرهای معاصرتهران،موزه مدرس کاشمر،موزه شخصی رهبر جهانی بکتاشیه در آلبانی، میتوان آثار وی را یافت وبا موسسات وبنیادهای معتبر هنری منجمله بنیاد رودکی، بنیاد بین المللی غدیر،موسسه توسعه هنرهای معاصر،موسسه توسعه تجسمی، همکاریهایی داشته است.از جمله آثار وی کتابت جز۳۰ قرآن کریم به خط استاد نیریزی بوده است.هشت اثر قرآنی ارزشمند سوخته نگاری از وی نیز توسط موزه هنرهای معاصرتهران و موسسه توسعه هنرهای معاصر نگهداری میشود.همهاینها بخشی از افتخاراتاین هنرمند جوان است که در ادامه گفتوگوی وی با قانون را میخوانید.
در ابتدا میخواهم بدانم از کی و چه زمانی با هنر سوخته کاری روی چوب آشنا شدید؟
حدودا ۲۰سال پیش به فکرم رسید که روی سازنی که مینواختم نقوشی را حک کنم. از آنجایی که من در کاشمر زندگی میکردم امکانات لازم برای فراگیری هنرهای سنتی و تجسمیدر اختیارم نبود.به فکرم رسید راه حلی پیدا کنم که نقوش روی نی پاک نشود.بانگاه به مُهر سازنده،فهمیدم که با حرارت و سوزاندن،میتوانم نقش وطرحم را روی نی پیاده کنم.میخی راداغ کردم و روی نی زدم.نتیجه مثبت بود.درفشی را برداشتم وبا آن شروع به کار کردم. ابتدای کار،از پیک نیک برای داغ کردن درفش استفاده میکردم.تمام نقوش روی نی نقطه نقطه بود.اشعارم را روی نی سوخته کاری میکردم. نقطههایی که روی نی میزدم زیبا نبودند. بعد از یک هفته سعی کردم با حرارت کمتری روی نی نقطه بگذارم که ظریف تر باشند.اولین بندی که تکمیل کردم شعربود.هیچکس از کار من در زیر زمین منزلمان خبر نداشت.حدودا یک ماه گذشت ونی را به دایی کوچکترم که طبع هنری داشت نشان دادم.خیلی برایش جالب بود. گفتاین نقاط را به هم وصل کن یا از همان حرکت اولیه مثل نقاشی طرحت رااجرا کن.مدتی بعدپدرومادرم وقتی فهمیدند مشغول چه کاری هستم مرا تشویق به ادامهاین کار کردند. از آن روز به بعد من مسیر هنری ام را یافتم و به یمناین حرکت،اولین کار هنری ام را با آیه«وان یکاد» اجرا کردم.
آیا برای یادگیریاین هنر دوره آموزشی خاصی را گذراندید؟چون میدانم که اکنون خودتاناین هنر راتدریس میکنید و میخواهم بدانم که برای آموزش آیا خودشما توانستید از استادانی بهرهمند شوید یا خیر؟
آموزش و فراگیریاین هنربرای من کاملا اتفاقی و تجربی بود.قبل از شروعاین هنر من درزمینه نقاشی و خوشنویسی با قلم نی تمریناتی داشته ام ومعلم هنر آن زمان استادم تلقی میشد.پشتکار و علاقه فراوانی که بهاین هنر داشتم باعث شدروز به روز تمریناتم را بیشتر و آثاری را خلق کنم که از نظرتکنیکی وحس و حال منحصر به خودم و برخاسته از استعداد و تواناییهای فردی و خدادادیام باشد.زمانی که من شروع به کار کردم ازاین هنر هیچ اطلاعی نداشتم و استادی را نمیشناختم که نزد وی شاگردی کنم. درواقع بعد از خلق چند اثر ،وقتی دوستان و هنرمندان دیگر کارم را دیدند تازه فهمیدماین هنر قبل ازمن مرسوم بوده و نیهایی رادیدم که دارای نقوش سوختهای هستند که سبک اجرای آنها با کارهای من متفاوت بود. تلاشماین بود که از کارهای دیگران الگو نگیرم و همان حس و حال کارهای خودم را ادامه دهم. طوری شد که دوستان و هنرمندان دیگر از من میخواستند که برایشان سوخته نگاری کنم و روز به روز کارهایم قوی تر میشد.سال هشتاد و یک بعد ازاینکه سازمان میراث فرهنگی کارهایم را به موزه معاصر هنرهای سنتی معرفی کرد آنجانیهایی را دیدم که به مراتب بهتر از کارهایی بود که تاکنون دیده بودم. آثار من نیز سبکشان با آنها کاملا متفاوت بود.تفاوت در طرح ونقش و رنگهایایجاد شده بود. آثارم را خریداری کردند.آثارمن شامل مینیاتورهایی از استاد محمود فرشچیان وتصویری از استاد شهرام ناظری که سهتاری در دست داشتند و سیاه مشقهای شکسته نستعلیقی مربوط به اساتید اسبقایران بود.
گویادر موسیقی و ساز نی نیز تخصص داشتهاید.
بله. قبل ازهنرسوخت،مشغول به نوازندگی نی بودم.من نی رادر محرم ودستههای عزاداری مینواختم. برای یادگیری نی چند جلسهای پیش استادهادی قاسمیدرکاشمر تلمذکردم. بعداز آموزش مقدماتی با تمرینات مستمر،نوازندگی آماتور نی را فراگرفتم وهمان سال در مهدیه کاشمر نی میزدم. مدتها تمرین کردم. روزی برای نی زدن به کوه رفتم. از برگشت تعادلم را از دست دادم و چندمتری را پرت شدم. از برگشت جلوی امامزاده سیدمرتضی علیه السلام ، پیرمرد عارفی که از سادات بود احوالم را پرسید.من هم اتفاق رابرایش گفتم.گفت نهاین نی را رهاکن ونه آن آیهای که نوشتهای.اکنون ۲۰سال است از آن حادثه میگذرد که ثمره حرفش را میبینم.سال هشتاد و یک برای اولین بار در برنامه زنده تلویزیونی مصادف باایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تکنوازی داشتم. در نشست”گروه پانزده G15″که در سالن اجلاس سران برگزار شد و همزمان با روز شهادت حضرت زهرا سلاما… علیها بود اجرای زنده برای روسای جمهور چندین کشور داشتم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. سال جهانی مولانا در کشور آلبانی چندین برنامه زنده تک نوازی داشتم که از تلویزیون و رادیوهای منطقه بالکان پخش شد و مورد استقبال گرم رسانههای خارجی وداخلی قرار گرفت.سال هشتادو سه باپیشنهاد رئیس سازمان میراث فرهنگی تصویری ازدکترسید محمدخاتمیرئیس جمهور وقت روی نی کشیدم.آخرین برنامه بین المللیام در اکسپوی جهانی شانگهای چین بود.
بسیاری به درستیاین هنر را نمیشناسند،در رابطه باتاریخچه ونحوه کاراین هنر توضیح میدهید؟
این هنر قدمتی حداقل چهارهزار ساله دارد.آن زمان برایایجادنوشتههایی که دوام وماندگاری داشته باشنداز خطوط سوخته بهره میبردند.فلزیاسنگی را روی آتش و زغال سرخ،داغ میکردندوروی شی ء موردنظرشان که از چوب بوده میکشیدند و علامات و نوشتههایشان را اینگونه نشان میدادند.دقیقا همان سبکی که من در ابتدا کار میکردم. سبک اولیه پیدایشاین هنر.در موزهایران باستان من استخوان پای عقابی را دیدم که دارای نقوش سوختهای بود که مربوط به دوران شوش باستان است.سبک امروزی و معاصراین هنر نیز به همان سبک ، اما با اجرا و ابزار و طرح و نقشهای کاملا متفاوتی است.این هنربه نام سوخت روی چوب ،یاسوخته کاری روی چوب یا بهتر بگوییم سوخته نگاری روی چوب شناخته شده است.نام بین المللیاین هنر«پایروگرافی»یا«وود برنینگ» است.درحال حاضر ابزارومواداولیهاین هنرشامل هویههای قلمیشکل و چوبهای رنگ روشن است.هنگامیکه هویه داغ را روی چوب میکشیم باعث سوخته شدن سطح چوب میشود. کنترل حرارت وتماس نوک هویه با سطح چوب نقشی راایجادمیکندکه باهدایت دست میتوانیم نقش و طرحی راکه میخواهیمایجادکنیم.برایاینکه بتوانیم رنگهای تیره و روشن روی چوبایجادکنیم چند عامل مختلفی را باید درکنار هم قرار دهیم.مثل فشار هویه برچوب و میزان حرارتی که از تماس نوک هویه بر روی چوب میرسد.
آقای نداف تابلوهایی که کار میکنید بیشتر در چه زمینهای هستند؟
آثارتولیدی ام قرآنی و اسلامیهستند.یک حسی مرا به سمت خلق اینگونه آثار هدایت میکند که ناخودآگاه است. در کنار تابلوهای قرآنی،مجموعه آثاری نیزدرحوزه عترت انجام دادهام.رسول خدا صلواتا… علیه فرمودند:کتاب ا… و عترتی.نمیشودهنرمند به خلق آثاری بپردازد که صرفاقرآنی باشد.بهتر است آثاری با موضوع عترت نیز خلق کند. تمام تلاشماین بوده درزمینه مذکور تا جایی که توان دارم کارهای فاخر و ارزشمندی را خلق کنم که ماندگارباشد.
درمیان کارهایتان،آثاری به کوچکی یک دانه گندم وجود داشت؛این آثار چگونه خلق شدند؟ چطور شد بهاین فکر افتادید آثاری بهاین ریزی خلق کنید ؟
حدودا پانزده سال قبل شنیده بودم درهندوستان روی دانه برنج هنرمندی کار هنری انجام داده است. تااینکه درایران با هنرمندی آشنا شدم که او همان کار را انجام میداد.بادقت به آثار ریزی که خلق شده بود نگاه میکردم و برایم شگفت آور بود. تصمیم گرفتم من هم انجام دهم. برایاینکه فقط ریز کار کنم و مواد اولیه و ابزارم تفاوت داشته باشد ، روی گندم با هویه امتحان کردم. کار دشواری بود ولی نتیجه تست مثبت بود وموفق شدم ابتدا کلمه ا… را حک کنم. از آنجایی که شنیده بودم آثار ریز با چشم غیر مسلح خلق شده تصمیم گرفتم من نیز همین روش را ادامه دهم. دوازده سال پیش به برنامه زنده تلویزیونی برای نمایش و معرفیاین آثار دعوت شدم. تشویق خوبی بود که ریزتر و دقیق تر و بهتر کار کنم. یک سال بعد روی گندم با چشم غیر مسلح یک مرتبه آیه الکرسی و هفت مرتبه سوره توحید را با هویه نوشتم کهاین اتفاق مبارک در شب عید قربان افتاد. روز بعد برای هدیه دادن به موزه آستان قدس رضوی به مشهد مقدس سفر کردم.از جمله آثار ریزی که خلق کرده ام میتوانم بهاین موارد اشاره کنم. نگارش سوره توحید روی پرکاه در مقیاس نیم میلیمتر در پانزده میلیمتر ،نگارش سوره توحید روی دانه ارزن ،کشیدن شمایل روی دانه ارزن ،کشیدن شمایل روی گندم وکتابت دوازده آیه ابتدایی سوره یاسین در ۹ میلیمتر دایره که به شکل دورانی به مرکز دایره نوشته شده است.اینها نمونههای بارز خلق شده در زمینه آثار قرآنیام است. در حال حاضر رکورد کوچکترین نقاشیهای دنیا که با سبک هنری سوخته انجام شده است در اختیار من است که تاکنون نتوانستهام در کتاب رکوردها به ثبت برسانم که اگر دولت کمک کند برای کشورمان افتخار است. ابعاد تابلوهای نقاشی ام در مقیاس یک سانتیمتر و کمتر از آن تا حد یک ونیم میلیمتر است که شامل پرتره هستند که روی چوب با چشم غیر مسلح با هویه هستند.
آیا شما فقط در زمینه هنر سوخته کاری فعالیت میکنید؟دردیگر رشتههای هنری فعالیت داریدیاخیر؟
درحال حاضر درهنرهای تجسمیتابلوهای خط نقاشی کار میکنم.سبک خط نقاشیهایی که حقیر انجام میدهم با سبک و روشهای معمول متفاوت است.خطی که مینویسم قابلیت گرافیکی و کاربردی زیادی دارد.درعیناینکهاین خط از اصول خوشنویسی و هنر بهره میبردبسیار بدیع وانعطافپذیر استاین سبک راخط نگاری معرفی میکنم.
از سمت نهادخاصی حمایت میشوید؟اصلا در زمینه هنر سوخته کاری بر روی چوب آیا استادان دیگری هستند و آیااین استادان از حمایت یا نمایشگاه خاصی برخوردارند؟
تا حمایت را چگونه تعبیر کنیم.اگرحمایت به معنی واقعی را بخواهیم تشریح کنیم شامل حال ما نمیشود.اصولا سیستم هنری و هنرمندان درکشور سامان ندارد.هر سازمان ونهادی بخش اندکی از امورات هنرمندان را برعهده گرفته اند. بحث بیمه هنرمندان بزرگترین معظل و مشکل پیش روی ماست.هرمدیری که سرکار میآید یک سیاست رااجرا میکند.برایشان فرقی نمیکندکه سیاست کاریشان چقدربه ضررهنرمندان است.یک هنرمندبرای بیمه شدن که البتهاین رسالت هنوزدرکشور به سامان مطلوبی نرسیده است راه دشوار و غیر همواری راپیش رو دارد.یک فرد که درجایی مشغول کار میشود کارفرما،اورا بیمه میکنداماهنرمندی که دارای سابقه است ازاین موهبت بی بهره است.متاسفانه وقتی هنرمند پلههای ترقی را طی میکند و به مرتبهای میرسد که باید آثار ماندگارو تاریخی خلق کند توسط متولیان امر رها میشود و بر عکس در مقابل هنرمند قرار میگیرند و هنرمند رانده میشود.بیشتراین مشکلات مربوط به هنرمندانی است که درحوزه تجسمیوسنتی کارمیکنند.رشتههای سنتی بسیارمهجورتر هستندوهمیشه موردبی مهری مسئولان قرارگرفته اند.شعارهای حمایتی،بسیار زیباودلچسب است امادرعمل فقط نا امیدی وفرسوده شدن هنرمندان را درپی دارد.
انتظار شماچیست ؟
حقیقتا حرف دراین زمینه زیاد است. انتقادنکنی میگویند به ما نگفته اندوقتی انتقادمیکنیم تهدید به لیست سیاه میشویم.خیلی به مسئولان گفتهایم.تقاضاهای به جاومعقولی نیز داشتهایم ولی ازاقبال بدهنرمندان وعدهها فقط روی کاغذ مانده و مطالبات بحق ما مورد غفلت واقع شده است.من به عنوان یک عضو کوچک از هنرمنداناین سرزمین کهن از متولیان امر میخواهم به وعدههای خودجامعه عمل بپوشانند.بایدبدانندهنرمندان متعهدماروحی پاک و دستانی آسمانی دارند.چه خوب است مسئولان مادستانشان را در دستانی بگذارندکه برای هنرو روح زیبایی ، خلق اثر میکنند. چه خدمتی بالاتر ازاین برای متولیان است،که با حمایتهای مادی و معنویشان که حق مسلم و مصوب شده هنرمندان در قوانین جمهوری اسلامیایران است موجبات رضایت خداوند ونزول برکات را برای ما و خودشان فراهم کنند که تاثیرات مادی ومعنوی اش را درزندگی خودشان نیز خواهند دید.مشکل معیشت و ارائه آثار بدیع وارزشمند برای هنرمندان یک دغدغه شده است.هنرمنددوست دارداثری راخلق کندکه دلش میخواهد اما بعد از خلق اثر برای فروش آن مشکل داردوبرخی از مدیران باسختگیریهای بی موردوبرخوردهای شخصی هنرمندان را اذیت میکنند.گاهی از افرادی حمایت میشود که اصلا لایق نیستند و تعهدی به هنرپاک ندارند.این دراکثر دولتها کم وبیش بوده است و دولتهایی هم بوده اندکهاین مشکلات هنرمندان را درک کرده اند. بحث خرید آثار هنرمندان از سوی دولت هنوز به کام هنرمند نشده است وقانون مصوب شده مجلس شورای اسلامیدر پیچ و خم ادارات سرگردان است.انتظارداریم امکانات لازم جهت خلق اثر برای هنرمندان فراهم باشد؛ نمایشگاههای هدفمندی را برای هنرمندان برگزار کنند. یکی از بهترین اتفاقاتی که اخیرا در کشور به راه افتاده است بحث حراج هنری است امابه یک باره برگزار و تمام میشود و خیلی از هنرمندان که آثارشان قابلیت ارائه درحراجی را دارندازحضوردرحراجی باز میمانند. چه خوب استاین گونه نمایشگاههاوحراجیها برای تمامیرشتههای تجسمیوهنرهای سنتی برگزار شود و دولت با راه اندازی اتاق فکرهای بی حاشیه و بدون خط بازی،شرایط حضوردراین حراجیها و نمایشگاههای هدفمند را فراهم سازند،که یاخریدار دولت باشدیاخریدارانی را اعم از شهرداریها و سازمانهاونهادهای فرهنگی هنری دعوت کنند که هنرمند بعد از نمایشگاه دست خالی برنگردد.این حرکت رشداقتصادی مطلوبی در جامعه دارد.وقتی قشر هنرمندکه کم نیستند، در جامعه تامین باشند بهتر زندگی میکنندواین چرخه مالی دو طرفه دراین بخش به جریان میافتد و زندگی هنرمند به سامان مطلوبتری میرسد.چراسایررشتههای هنری،از رشد مالی برخوردارند وشرایط فعالیت هنری بهتری دراختیارشان است؟هنرمندانی که با دستانشان اثر خلق میکنند نیز باید ازاین تعادل در جامعه بهره مند باشند.من به استثنائات کاری ندارم.صحبتم کلی است.هنرمندانی که آثار ماندگار وبصری خلق میکنند گمنام میمانند یا اندک معرفی میشوند. آثار باستانی وتاریخی وهنری ماندگاری که درایران هستند کسی نام خالق و طراح آن را نمیداند. اما امروزه بچههایی که درکوچه و خیابان بازی میکنندنام خوانندگانی را به زبان میآورند که اصلا ندیده اند ومتاسفانه غالبا نه شعرشان شعر است ونه موسیقیشان موسیقی است.ما دراین زمینه اسطورههای زیادی درایران داریم.